حسین پناهی سری 1

آمار مطالب

کل مطالب : 15
کل نظرات : 2

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 42
باردید دیروز : 4
بازدید هفته : 76
بازدید ماه : 74
بازدید سال : 701
بازدید کلی : 6385

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان از هر دری سخنی و آدرس douzaine.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : helya
تاریخ : شنبه 11 بهمن 1393
نظرات

 


من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت…
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم …
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

کهکشانها کو زمینم؟
زمین کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانم؟
من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من ، ای زمان؟…
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

در انتهای هر سفر
در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آیینه به جز دو بیکرانه کران
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
ندیده ای مرا ؟
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

نیم ساعت پیش ،
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهمیدم ،
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

ما چیستیم ؟!
جز ملکلولهای فعال ذهن زمین ،
که خاطرات کهکشان هارا
مغشوش میکند!
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا ؟
سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2) 

 

و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
حسین پناهی

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

از آجیل سفره عید چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند 
، خورده شدند
آنها که لال مانده اند ، می شکنند
دندانساز راست می گفت
پسته لال ، سکوت دندان شکن است

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانیکه جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “
فهمیدم
پای ” او ” در میان است …

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

اجازه … ! اشک سه حرف ندارد … ، اشک خیلی حرف دارد!!!

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

بهزیستی نوشته بود :
شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد
شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم ریاضی عزیزم
که همیشه میگفت : گوساله ، بتمرگ !!!!؟؟؟؟

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

با اجازه محیط زیست در دریا دکل می کاریم
ماهی ها به جهنم ! کندوها پر از قیر شده اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته اند ، چه سعادتی !
داریوش به پارس می نازید ، ما به پارس جنوبی !

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .

 عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

 این روزها به جای” شرافت” از انسان ها

 فقط” شر” و ” آفت” می بینی !

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

  راســــــتی،

دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام…!

“حــــال مـــن خـــــــوب اســت” … خــــــوبِ خــــوب

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

می‌دونی”بهشت” کجاست ؟

یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !

بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری…

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

رخش ، گاری کشی میکند
رستم ، کنار پیاده رو سیگار میفروشد
سهراب ته جوب به خود میپیچد
مردان خیابانی برای تهمینه بوق میزنند
ابولقاسم ، برای شبکه سه سریال جنگی می سازد
وای……………….
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند !!

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

 وقتی کسی اندازت نیست

 دست بـه اندازه ی خودت نزن…

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند!

بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ،

بــی‌دل ، بـی‌ریخت، بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا

بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ، بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام

،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح

، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان

بــی‌تو بــی‌تو بــی‌تو……

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

ماندن به پای کسی که دوستش داری

 قشنگ ترین اسارت زندگی است !

می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما

 بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند …

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

می دانی

یک وقت هایی باید

روی یک تکه کاغذ بنویسی

تـعطیــل است

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویـی

بگذار منتـظـر بمانند !!!

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

  مگه اشک چقدر وزن داره…؟

که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم…

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

 من اگه خـــــــــــــــــــدا بودم …

 یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم

 ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــها نمونده باشه …

و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

 صفر را بستند

تا ما به بیرون زنگ نزنیم

از شما چه پنهان

ما از درون زنگ زدیم

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

این جهانی که همش مضحکه و تکراره

تکه تکه شدن دل چه تماشا داره

” حسین پناهی “

 



- منبع، پورتال آسمونی 

 


تعداد بازدید از این مطلب: 430
موضوعات مرتبط: جملات بزرگان , حسین پناهی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم لحظات خوشی رو در این وبلاگ داشته باشید .


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود